مثبت نگری=سلامتی

مثبت نگری یعنی داشتن آرامش،جمع گرا بودن،دوست داشته شدن،موفق بودن

مثبت نگری=سلامتی

مثبت نگری یعنی داشتن آرامش،جمع گرا بودن،دوست داشته شدن،موفق بودن

نقش ایمان به خدا در سلامت روان


 نقش ایمان به خدا در سلامت روان
تعالیم اسلامى در سلامت روان افراد نقش بسزایى دارند. این اثرات تحت عنوان اثرات شناختى و رفتارى ـ عاطفى، معنوى مطرح شده است و اکنون به توضیح روش هاى رفتارى و معنوى مى پردازیم:

از جمله رفتارهایى که در بهداشت روانى افراد موثر مى باشد، حمایت هاى اجتماعى است. انسان موجودى اجتماعى است که منزوى زندگى کردن براى او امکان پذیر نیست. نقش حمایت اجتماعى تا حدى است که روانشناسان معتقد هستند داشتن ارتباطات گسترده اجتماعى مى تواند انسان ها را از بیمارى هایى چون افسردگى مصون نگه دارد.
دین مبین اسلام نیز این حمایت ها را در نظر داشته و به افراد توصیه مى کند که صله رحم را به جا آورده و با خویشان و دوستان رفت و آمد داشته باشند و داشتن این ارتباطات را موجب ازدیاد عمر مى داند.همچنین در اسلام آمده است که نسبت به امور مسلمانان اهتمام داشته باشید، مبادا که در همسایگى شما کسى باشد که سرگرسنه بر زمین بگذارد و شما در حالى که شکم انباشته اید، به رختخواب بروید که در این صورت مسلمان نیستید.همچنین در اسلام سفارش زیادى درباره احترام به پیران و سالخوردگان آمده است. مسلما همه افراد نیاز به احترام دارند، اما افراد پیر و سالخورده به علت از دست دادن بسیارى از نعمت هایى که قبلا از آنها برخوردار بوده اند (توانایى، قدرت سلامتى) افرادى حساس هستند حال اگر جوانان و کوچکترها احترام سالخوردگان را نگاه ندارند احتمالا عزت نفس آنها خدشه دار خواهد شد و در خود فرو رفته و افسرده مى شوند. همچنین با استفاده از تعالیم اسلامى مواجهه با استرس و کنار آمدن با درد و مرگ عزیزان هم آسان تر مى شود.
در رابطه با مواجهه با درد آمده است که: در هنگامى که بیمارید تا زمانى که مى توانید از خوردن دارو اجتناب کنید و با درد مدارا کرده دعا کنید و به یاد خدا باشید. بر خدا توکل کنید تا آرامش بیایید و فقط هنگامى که احساس کردید، بیمارى بر سلامتى شما غلبه کرده است و واقعا احتیاج دارید، دارو مصرف کنید، چرا که هیچ دارویى نیست که برانگیزنده درد دیگرى نباشد.در مورد روش کنار آمدن با بیمارى هم نکات ارزنده اى وجود دارد از جمله عیادت از بیماران که بسیار سفارش شده است؛ فردى که دچار بیمارى مى شود فرسودگى هاى روانى و افسردگى در او بیشتر از بیمارى جسمى است و حمایت اجتماعى از بیمار و خانواده او الزامى مى باشد.البته براى تاثیر بیشتر عیادت آدابى بر آن شمرده شده است که از جمله آنها داشتن انگیزه خالص در عیادت، هدیه دادن به بیمار و امید بخشیدن به اوست.
عیادت بیماران چند جنبه مهم دارد:
۱- بیمارى هاى مزمن، معمولا به عزت نفس بیمار آسیب مى رساند، یکى از راه هاى تقویت عزت نفس عیادت کردن از بیمار است که او احساس خواهد کرد که در نزد مردم داراى احترام و اهمیت است.
۲- عیادت از بیمار، باعث جبران کمبودهاى عاطفى او شده و هنگام دیدار رابطه اى عاطفى برقرار مى شود و امکان برون ریزى عاطفى براى بیمار حاصل مى گردد.
۳- دیدار از بیمار باعث آرامش وى مى شود و معمولا با هدیه اى کوچک همراه است. هر هدیه اى مى تواند در آرامش و شادمانى بیمار موثر باشد. افراد بسیارى هستند که با تقویت ایمان، روحیه خود را به دست آورده اند و با روحیه قوى به جنگ بیمارى و مشکلات رفته اند.
کسى که به خداوند ایمان داشته باشد، زندگى وى سرشار از آرامش و آسودگى مى شود. بدون دغدغه هایى در رابطه با امور دنیوى و استرس هایى که رقابت ها و چشم و هم چشمى ها براى فرد به وجود مى آورد، این فرد چون به خدا و جهان آخرت ایمان دارد، زیبا زندگى مى کند و موقع فرا رسیدن مرگ هم با آرامش به استقبال مرگ مى رود.
نمونه اى که نقل مى شود مبین این حالت است:
مردى ۴۸ ساله، لیسانس، متاهل و داراى دو فرزند بود، او به سرطان (پانکرانس) مبتلا شده بود و پس از عمل جراحى به علت انتشار دردهاى شدید شکمى به پشت و پهلو روزانه چهار آمپول پتیرین صدگرمى به او تزریق مى شد. روانپزشک او را افسرده شدید تشخیص داد ضمنا افکار بدبینانه در او وجود داشت و شدت درد امان مصاحبه روانپزشکى را از بین برده بود.
در جلسه دوم از طریق هیپنوتیزم، آرامش عضلانى به او داده مى شد، در جلسه هاى بعدى سنجش باورهاى دینى از بیمار به عمل آمد، او به خدا اعتقاد داشت، اما باورهاى دینى قوى نداشت. از طریق هیپنوتیزم ذهن بیمار در این جهت که در ایمان به خداوند و درخواست کمک از او به کاهش درد کمک خواهد کرد، تقویت گردید. از بیمار خواسته شد که با تمرکز به ایمان به خداوند و قدرت او با خود این جمله را تکرار کند: «خدایا کمک کن تا بتوانم درد را تحمل کنم»

در جلسات بعدى، بیمار قبل از هیپنوتیزم، از قدرت و اراده خداوند و نیاز انسان نسبت به لطف او صحبت کرد. کم کم توسط درمانگر، مالکیت مطلق خداوند نسبت به همه چیز، از جمله جان انسان، یادآورى شد و این که همه چیز از او و بازگشت همه به سوى اوست و در جلسات هفتم به بعد بیمار تنها تزریق شبانه هنگام خواب را داشت و سایر تزریق ها حذف شده بود. همکارى وى بسیار خوب بود و درد را قابل تحمل تر دانست. وى برخلاف گذشته مى توانست تا حدى کارهاى شخصى اش را اداره کند، او برخى از آیات مربوط به رحمت الهى را تکرار مى کرد، در جلسه دهم آزمون افسردگى «بک» نشان دهنده کاهش افسردگى بیمار بود، وى تا زمان مرگ، با آرامش زندگى کرد و تزریق مسکن نیز به او قطع شده بود.

منبع:روزنامه جوان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد