روزی برای شیوانا خبر آوردند که در معبدی در ده مجاور فردی ادعا می کند که استاد شیواناست و درس معرفت را او به شیوانا آموخته است
شیوانا تبسمی کرد و گفت : " گرچه این
استاد را ندیده ام اما به او سلام برسانید و بگویید خوشحالم به همسایگی ما
آمده است همچنین به استاد بگویید تعدادی از شاگردان جدیدم را برایش می
فرستم تا در محضر او کسب فیض کنند و درس معرفت را مستقیما از استاد بزرگ
بگیرند . "
سپس شیوانا چند تن از شاگردان جدید را
به محضر استاد تقلبی فرستاد . استاد تقلبی چندین ماه هر روز عین حرفهایی
که شیوانا به بقیه می گفت به شاگردانش منتقل می کرد و روز به روز نیز
شاگردان ورزیده تر می شدند . سرانجام بعد از هفت ماه نوبت به درس عملی راه
رفتن روی آب رسید . این درس جزو یکی از مراحل پیشرفته ی درسهای معرفت
شیوانا بود . در روز امتحان استاد تقلبی و شاگردانش و شیوانا و مریدانش
به لب رودخانه آمدند . شیوانا بدون اینکه کلامی بگوید به استاد تقلبی
تعظیمی کرد و به سوی رودخانه رفت و همراه مریدانش از روی آب گذشت و آن سوی
رود در کرانه ایستاد . شاگردان استاد تقلبی نیز یکی یکی از استاد رخصت
گرفتند و به دنبال مریدان شیوانا روی آب راه رفتند و به آن سوی رودخانه
رسیدند و نوبت استاد تقلبی رسید . او هم پس از آخرین شاگرد وارد رودخانه شد
اما بلافاصله در آب فرو رفت و جریان رودخانه او را با خود برد و شاگردان
هر چه تلاش کردند نتوانستند استاد تقلبی را نجات دهند . یکی از مریدان از شیوانا پرسید : اگر او تقلبی بود پس چرا درس ها به درستی منتقل شده بود و شاگردانش توانستند از آب رد شوند ؟! شیوانا
پاسخ داد : " اصول معرفت مستقل از عارف کار می کند و این عارف است که باید
سعی کند تا خودش را به معرفت برساند و دل به معرفت بسپارد . استاد تقلبی
گمان می کرد جذابیت درس های شیوانا در خود شیواناست و همین باعث شکستش شد .
حال آنکه به خاطر جذابیت مباحث معرفتی است که شیوانا دلنشین شده است .
استادی که تفاوت این
علی فرزاد
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1390 ساعت 06:11 ب.ظ